نگاه ها به ابراهیم و آتش بود. در این میان گنجشکی به آتش نزدیک می شد
و بر می گشت از او پرسیدند: ای پرنده چه کار می کنی؟
پاسخ داد با نوک خود آب روی آتش میریزم
گفتند: حجم آتش زیاد است
من نمتوانم آتش را خاموش کنم اما آب را می آورم تا آن هنگام که
خداوند از من پرسید وقتی که بنده ام را بدون گناه در آتش انداختند تو چه کردی؟
پاسخ دهم: هر آن چه را که از توانم بر می آمد... .
ابراهیم زمان در چاه غیبت گرفتار است
اما بزودی یوسف زمان خواهد آمد.....
و مرا خواهند پرسید : و تو چه کردی ؟
زلال میشوم اما...
تو را
نمی بینم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
12 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/05/24 - 19:27 در
حسینیه
فوق العاد بود....
1392/05/25 - 03:13#لااااااااااااااااااااااایک
مرررسی عزیزم
1392/05/25 - 03:31عالی بود
1392/05/27 - 18:15مرسی خانومی
1392/05/29 - 23:54زیبـــــــــــــا بود
1392/05/30 - 00:11الهم عجل لولیک الفرج
مرسی عزیزم
1392/05/30 - 00:15فدات
1392/05/30 - 00:22خوش امدی گلم دلم برات تنگیده بود
قربونت گلی....دله منم براتون تنگ شده بود
1392/05/30 - 00:25